دفترچه‌ی یادداشت، برای یادآوری بعضی نکات به خود

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

قاصدک

یا مجیر...


سلام،

هستم ولی کم. حرف نوشتنی ندارم، و برای خالی نبودن عریضه شعری از اخوان عزیز گذاشتم. ملتمس دعای خیر، مثل همیشه.



قاصدک! هان،چه خبر آوردی؟

از کجا وز که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی، اما،‌اما 

گرد ِبام و در من 

بی ثمر می گردی..

انتظار خبری نیست مرا 

نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس 

برو آنجا که تو را منتظرند 

قاصدک 

در دل من همه کورند و کرند 

دست بردار ازین در وطن خویش غریب 

قاصد تجربه‌های همه تلخ 

با دلم می‌گوید 

که دروغی تو، دروغ 

که فریبی تو، فریب 

قاصدک هان، ولی ... آخر ... ای وای 

راستی آیا رفتی با باد؟

با توام، ای! کجا رفتی؟ ای 

راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟

مانده خاکستر گرمی، جایی ؟

در اجاقی طمع شعله نمی‌بندم خردک شرری هست هنوز؟



زنده یاد #مهدی_اخوان_ثالث



یاعلی‌مددی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی‌رضا میم

من، من!

یا کریم...


سلام،

روزه و نماز و عباداتتون قبول باشه.
طبق همیشه سرگردون بودم و هستم. منتظر یه دست خارجی، یه امداد غیبی، یه اتفاق، یه گرگی مثل گرگی که با اباذر صحبت کرد، دوستی که بیاد دستم رو بگیره و پا به پا ببره، تا شروعی دوباره داشته باشم. تا قبل رو بشورم و ازتو شروع کنم. از قبل ابراز پشیمونی بکنم و بگم متولد شده‌ام.

مثالش میتونه همین شب‌های عزیز قدر باشه! چقدر آدم توی این شب میزنند توی سر خودشون، "الغوث" میگن و  میخواند که خدا گناهانشون رو ببخشه. و بعد از مراسم هم به روال سابقشون ادامه میدند. انگار وظیفه ما گناه کردن و وظیفه‌ی خدا بخشیدن گناهه.

کجا باید دنبال این تغییر بگردیم؟ تا کی باید منتظر باشیم که تغییر و نجات و صلاح بیاد یقه مون رو بچسبه؟

برای مراسم احیای شب ییست و سوم رفتم مدرسه. آقای دولتی می‌گفت:

"... با کسی صحبت میکردم که میخواست خودکشی کنه. میگفت میخواد خودکشی کنه تا راحت بشه. از خودش ناامید شده بود. از اعمالش. میگفت میخوام خلاص بشم از خودم...

بهش گفتم خودتو بکش. ولی یه نکته رو مد نظر داشته باش. خودتو بکشی و تیکه تیکه هم بکنی از دست خودت و اعمالت خلاص نمیشی هااا! عمل تو جزیی از توئه. غیر از تو نیست... ."


عادت‌های بد من، "عادت های بد"من" " هستند. جزیی از من هستند. غیر از من نیستند. برای عوض شدنشون باید "من" تغییر کنم. من!

آدم‌های زیادی نیستند که از شانس داشتن دوست های خوب و توانمند برخوردار باشند. یا دلسوزی که درد آدمی را بفهمد، دست او را بگیرد و رو به راهش کند.


تغییر از درون و از من شروع میشه، منم که باید برای خودم برخیزم. من، من!(اگه اراده ش پیدا بشه...)



یاعلی مددی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
علی‌رضا میم