یا مدبّر...
سلام؛
خوب باشید.
چندوقتی هست که به آینده فکر میکنم. اینکه چه چیزی در انتظار منه. یا به تعبیر بعضی به دنبال چی باید برم. روتینهای فراگیر، مثل کار و مسائل زندگی. و در کنار اون دارم به مسائل عاطفی و خانوادگی هم فکر میکنم. ازدواج میکنم؟ با کی؟ میتونم؟ مهارتهای زندگی رو دارم؟ با چه کسی؟ قابل تحمل هستم؟ و ...
با خودم میبینم که راه پیش روی من، بیابون بی انتهایی به نظر میرسه. نه مهارتی، نه توانایی ِخاصی، نه علاقه و پراسپکت مشخصی.
در مورد زندگی آیندهام فکر میکنم، و میبینم که نمیتونم! نمیتونم نزدیک به فردی از نظر احساسی بمونم و براش جذاب بمونم. قابل تحمل بمونم. و این ترس با من همراه هست، که تو خواستار قسمت کردن آیندهت با کسی باشی، ولی اون فرد حیف باشه که توی این آینده باقی عمرش رو همراه تو باشه، و لیاقتش بسی بیشتر از تو باشه.
اون خیر منه؛
خیر او هم در منه؟
یاعلی مددی...
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.